آمار اصلاحات و اصلاح طلبی انقلابی و آمریکایی« از دیدگاه امام خمینی (ره) و امام خامنه‌ای (مدظله)» - پایگاه اطلاع رسانی کاروانسرا راور
سه شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۳
www.karavansara.ir

  • تاریخ: شنبه, ۱۸ بهمن ۱۳۹۳ / ساعت ۰۹:۱۳:۱۶
  • شناسه خبر: 19826

اصلاحات و اصلاح طلبی انقلابی و آمریکایی« از دیدگاه امام خمینی (ره) و امام خامنه‌ای (مدظله)»

تیتر‌های درشتی که نشان از غرض ورزی دارند – اصلاح همه امور به فرم اسلامی بدون خوف از پسند و ناپسند غرب “کاروانسرا” ما مبارزه با فساد را با دایره امر به معروف و نهى از منکر که یک وزارتخانه مستقل بدون پیوستگى به دولت، با یک همچو وزارتخانه‏اى که تأسیس خواهد شد، ان‌شاءالله مبارزه […]

– اصلاح همه امور به فرم اسلامی بدون خوف از پسند و ناپسند غرب
“کاروانسرا” ما مبارزه با فساد را با دایره امر به معروف و نهى از منکر که یک وزارتخانه مستقل بدون پیوستگى به دولت، با یک همچو وزارتخانه‏اى که تأسیس خواهد شد، ان‌شاءالله مبارزه با فساد مى‏کنیم؛ فحشا را قطع مى‏کنیم؛ مطبوعات را اصلاح مى‏کنیم؛ رادیو را اصلاح مى‏کنیم؛ تلویزیون را اصلاح مى‏کنیم؛ سینماها را اصلاح مى‏کنیم. تمام اینها به فرم اسلام باید باشد. تبلیغاتْ تبلیغات اسلامى، وزارتخانه‏ها وزارتخانه‏هاى اسلامى، احکامْ احکام اسلام. حدود اسلام را جارى مى‏کنیم؛ خوف از این‌که غرب نمى‏پسندد نمى‏کنیم.
غربْ ما را خوار کرد؛ غرب روحیات ما را از بین برد. ما را غرب‌زده کردند؛ ما این غرب‌زدگى را مى‏زداییم. ما با ملت ایران، با همراهى ملت ایران، با پشتیبانى ملت ایران، تمام آثار غرب را- تمام آثار فاسده، نه آثارى که تمدن است- تمام اخلاق فاسده غربى را، تمام نَغَمات باطله غربى را خواهیم زدایید. ما یک «مملکتِ محمدى» ایجاد مى‏کنیم. بیرق ایران نباید بیرق شاهنشاهى باشد، آرمهاى ایران نباید آرمهاى شاهنشاهى باشد؛ باید آرمهاى اسلامى باشد. از همه وزارتخانه‏ها، از همه ادارات، باید این «شیر و خورشید» منحوس قطع بشود؛ عَلَم اسلام باید باشد. آثار طاغوت باید برود. اینها آثار طاغوت است؛ این تاج آثار طاغوت است؛ آثار اسلام باید باشد.(۱۳۴)
۱۱- انتقاد غیرمُغرضانه، لازمه اصلاح
اگر بخواهیم جامعه را اصلاح بکنیم باید یک قدرى فکر بکنیم که حالا خوب است که ما قلمها را یک قدرى غلاف کنیم و یک قدرى مردم را نصیحت کنیم. اگر قلم مى‏گوییم، قلممان اصلاحى باشد، دنبال این نرویم هِى عیب پیدا کنیم و هِى بنویسیم. شما که این عیب را پیدا کردید و نوشتید حریف شما هم همین یک عیب دیگرى براى شما مى‏تراشد، فردا زیادتَرش مى‏کند. آن یکى هم همین‏طور، همین‏طور تا آخر. اگر یک کسى بایستد سرِ این کوچه فحش بدهد به یک نفر آدم، اگر آن آدم رد شد و رفت، یا خیر، آمد و گفت نه شما این مطلبى که گفتید آن‏طور نبوده، من نکردم این کار را، فلان، تمام مى‏شود. اصلاح مى‏شود آن. و اما اگر او هم بخواهد شاید یک فحش دیگرى داد.
این فحش دوم دوباره زیادترش مى‏شود. باید یک فکرى همه بکنند. آنهایى که اهل فکرند. اهل قلم‌اند. آنهایى که صالح‏اند. این صُلَحا باید بنشینند و در صدد این باشند که امید بدهند به این جامعه. این مردم احتیاج به امید دارند. دیگران دارند اینها را ناامید مى‏کنند.(۱۳۵)
انتقاد جامعه را اصلاح می‌کند
متکفّل امور کشور هستند، هیچ کدام دشمن نیستند باهم؛ سلیقه‏هاى مختلفى دارند. این سلیقه‏هاى مختلف، روى یک- مثلاً- انگیزه‏هایى که هست در نفس انسان، این سلیقه‏هاى مختلف به صورت مخاصمه برمى‏آید. در روزنامه‏ها نباید صورت مخاصمه با کسى داشته باشند، صورت ارشاد داشته باشند. مطالب را بگویند. انتقاد باید بشود. تا انتقاد نشود، اصلاح نمى‏شود یک جامعه. عیب هم در همه جا هست؛ سر تا پاى انسان عیب است و باید این عیبها را گفت و انتقادات را کرد؛ براى این‌که اصلاح بشود جامعه‏.(۱۳۶)
فرق انتقاد اصلاحی با انتقاد غرض‌آلود
در هر صورت، وظیفه داریم ما، یک وظیفه اسلامى، یک وظیفه انسانى داریم که آن چیزهایى که در این جمهورى شده است بگوییم و برسانیم به مردم. انتقاد هم داریم البته که کوتاهى شده است، آنها هم باید نوشته بشود. نمى‏گوییم آن را ننویسند، آن را هم بنویسند، اما انتقاد، غیرغرض وَرزى است. یک قلم است که مى‏خواهد یک مسأله‏اى که فرض کنید کوچک است بزرگش کند و چند مقابلش کند. تیتر بزرگ بنویسد و بعدش هم حرفهایى که هر چى دلش مى‏خواهد بنویسد. گاهى هم تیترها مناسب با خود موضوع نیست. این را از جاى دیگر پیدا کردند. این‌جا زیرش چیز دیگر نوشتند. خوب، آن غرض ورزى است. یک‌وقت یک قلمى است که مى‏خواهد اصلاح کند جامعه را، هم خوبش را مى‏گوید، هم آنهایى را که ناقص است. اما به‏طور موعظه، نه بطور انتقاد غرض‌آلود، نه به‏طور تضعیف. مسائل را دو جور ممکن است بگوید؛ یک مسائلى است که یک استاد شریف براى بچه‏ها مى‏گوید و بچه‏هایى که انحراف دارند، این استاد شریف مى‏خواهد اینها را از انحراف بیرون بیاورد. نصیحتشان مى‏کند. با زبان ملایم به آنها مى‏فهماند. یک استادى هم داریم که مى‏خواهد ضربه بزند. با ضربه مى‏خواهد اینها را اذیت کند. اینها دو جور فرض است، دو جور قلم است، دو جور گفتار است، دو جور نوشتن است .. باید فکر این مطلب باشید که اگر انتقاد هست در کار، شما تنها نه، همه نویسنده‏ها هم، همه گویندگان، اگر انتقاد دارند به‏طور ملایم و به‏طور دلسوزانه مسائل را طرح بکنند، نه به‏طور ضربه زدن، بخواهند ضربه بزنند به جمهورى اسلامى. اینها نمى‏دانند این معنا را که اگر این جمهورى اسلامى به واسطه قلم اینها به هم بخورد، مسئول‏اند پیش خداى تبارک وتعالى و پیش ملت و پیش همه ملتها.(۱۳۷)
نحوه انتقاد اصلاح کننده امور
البته نه، من نمى‏گویم تأیید کنید و فحشا را [ترویج‏] بکنید. این خلاف شرع هست و از گناهان کبیره هست این. لکن براى موعظه، براى بیدار کردن، نقاط ضعف را بگویید، لکن به آرامى. نه این‌که آن کسى که مى‏شنود که از قلم شما چه بیرون آمده، بدتر کند مطلب را. اگر شما یک مطلبى را بگویید که غرض‌آلود باشد و به کسى بربخورد، آن آدم هم آن‏طور مهذّب نیست که این را غَمْضِ عین(۱۳۸) بکند. آن هم مطلبى را مى‏گوید غرض‌آلود. یک مقدار بالاتر، آن یک مقدار بالاتر مى‏رود، این‌که مقابلش ایستاده است فردا یک مقدار از او بالاتر مى‏رود. ما اگر بخواهیم که واقعاً کشور خودمان یک کشورى باشد که براى خودمان باشد، دیگران نتوانند به او تسلط پیدا کنند، حالا باید همه قشرهایى که هستند، با هم دست به دست هم بدهند. دست بردارند از این حُبّ و بُغضهایى که اساسش هم همان حبّ‌نفس است. یک مقدار حبّ‌نفس را کنترلش کنند، نمى‏توانند خارجش کنند، کَمَش کنند، موقتاً کَمَش کنند تا این پیروزى حاصل بشود.
موقتاً جلو قلمها را بگیرند و اگر مى‏خواهند نصیحت کنند، نصیحت باشد، نصیحت را آدم ممکن است قبول کند، اما تندگویى را همان آدمى هم که هرچه باشد، تندگویى را نمى‏تواند تحمل کند. ما باید از این بزرگان چیز یاد بگیریم. خوب، مالک‌اشتر را که قصه‏اش را شنیده‏اید که فحش به او دادند و بعد که آن مرد فهمید که این مالک‌اشتر بود، رفت‏ دنبالش. ایشان مسجد رفته بود و مشغول نماز بود و رفت عذرخواهى کرد. گفت من نیامدم- این‌طور نقل مى‏کنند- در مسجد الّا این‌که براى تو طلب مغفرت کنم(۱۳۹). ببینید چه‌طور تربیت مى‏کند. یک همچو امرى چه‌طور تربیت مى‏کند. یک کسى به خواجه نصیرالدین(۱۴۰)- رضوان اللَّه علیه- کاغذى مى‏گویند نوشته بود و مسائلى. و در ضمن او جسارت کرده بود به ایشان و اسم «کلب» روى ایشان گذاشته بود. ایشان جواب وقتى که نوشتند- از قرارى که نقل مى‏شود- مسائلى که او اشکال داشت یکى یکى به‏طور حکیمانه دفع کرده بودند تا رسیده بود به این‌جایى که به ایشان گفته بود تو سگ هستى. ایشان گفته بود که نه، اوصاف و خواص و آثار من با اوصاف و خواص و آثار کلب دوتاست. کلب فلان صفت را دارد من آن صفت را ندارم، من فلان صفت را دارم او ندارد(۱۴۱). حکیمانه این طورى حل کرده بود قضیه را. خوب، اگر خواجه هم یک کاغذ نوشته بود به این‌که نه، تو سگى و پدرت هم سگ است، فردا یک کاغذى دریافت مى‏کرد، او سه تاچیز رویش گذاشته بود. وقتى ما بتوانیم با زبان نرم، با نصیحت، با قول سالم بدون نیش، بدون اظهار غرض مردم را اصلاح کنیم، دوستان خودمان را زیاد کنیم، براى خدا همین معنا باشد، خوب، چه داعى هست که آدم با قلم خودش به ضد خودش عمل کند. خیلیها خیال مى‏کنند که این حرفى که من مى‏زنم، ضد فلان است و سرکوب مى‏شود فلان. لکن اوّل خودش سرکوب مى‏شود. اینها توجهى به این معنا ندارند. اوّل یک وقتى که یک همچو شد که دیدند قلم، قلم آلوده است، این مورد نفرت واقع مى‏شود.(۱۴۲)
پانوشتها:
۱۳۴-  صحیفه امام، ج ۶، ص ۲۷۵٫
۱۳۵ – صحیفه امام، ج ۱۴، ص ۲۱٫
۱۳۶ – صحیفه امام، ج ۱۴، ص ۴۰۱٫
۱۳۷ – صحیفه امام، ج ۱۳، ص ۴۸۱٫
۱۳۸ – چشم‌پوشی.
۱۳۹ – بحار الأنوار، ج ۴۲، ص ۱۵۷٫
۱۴۰ – نصیرالدین ابو جعفر محمد طوسى (۵۹۵- ۶۷۳ هجرى) معروف به خواجه نصیرالدین از دانشمندان نامدار سده هفتم، وزیر هلاکوخان مغول بوده است. خواجه در علم هیئت، هندسه، ستاره شناسى، منطق، حکمت از استادان زمان خود بود. نگارش ۱۳۰ جلد کتاب و رساله، ساختن رصدخانه در مراغه و گشودن کتابخانه‏اى با ۴۰۰ هزار نسخه کتاب از کارهاى برجسته اوست، تحریر اصول هندسى اقلیدس، رساله عروض، شرح اشارات ابن سینا، تحریر مجسطى تجرید العقاید، اوصاف الاشراف، اخلاق ناصرى و … از آثار اوست‏.
۱۴۱ – الکُنى والألقاب، محدّث قمى، ج ۳، ص ۲۵۲٫ الوافى بالوفیات، صفدى، ج ۱، ص ۱۸۰٫
۱۴۲ – صحیفه امام، ج ۱۴، صص ۱۸- ۲۰٫
منبع :کیهان


علمی و فن آوری