آمار به کمپین 175 غواص شهید بپیوندید - پایگاه اطلاع رسانی کاروانسرا راور
سه شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۳
www.karavansara.ir

  • تاریخ: جمعه, ۸ خرداد ۱۳۹۴ / ساعت ۱۱:۵۰:۵۶
  • شناسه خبر: 22015

به کمپین ۱۷۵ غواص شهید بپیوندید

پایگاه اطلاع رسانی کاروانسرا کمپینی را راه اندازی کرده است تا نشان دهد همبستگی ایرانی و هویت مشترک نهفته در اذهان عمومی ایرانیان،امروز و دیروز نمی شناسد…

 به گزارش “پایگاه اطلاع رسانی کاروانسرا”،هفته گذشته پیکر پاک تعدادی از شهدای دوران دفاع مقدس به میهن منتقل شد و در این میان مشخص شد ۱۷۵ شهید غواص بصورت دست بسته زنده به گور شده بودند؛جوانانی با دستان بسته و چشمانی باز که سال ها پیش از بروز فاجعه داعش،به چشمان خود سنگدلی تکفیری ها را دیده بودند.

این ۱۷۵ شهید گویی نماد مظلومیت انسانیت بودند در مبارزه با توحشی که روزی در چهره ارتش بعث صدام خود را سازماندهی می کرد.حال هر ایرانی باغیرتی، از شنیدن این خبر،احساس عجیبی دارد؛و در این رابطه پایگاه اطلاع رسانی کاروانسرا کمپینی را راه اندازی کرده است تا نشان دهد همبستگی ایرانی و هویت مشترک نهفته در اذهان عمومی ایرانیان،امروز و دیروز نمی شناسد و حتی انتشار خبری که منشأ آن یک حادثه در دل تاریخ معاصر بوده نیز می تواند نوعی اتحاد ملی در سوگواری برای جوانان این مرز و بوم را رقم بزند.

محورهای اصلی این پویش یا کمپین را می توان تجلیل از مقام شهید،ابراز نفرت از چهره امروزی صدام یعنی گروهک تروریستی داعش و نیز غیرت ملی دانست.

حال شما کاربران عزیز نیز به هر اندازه که به این شهیدان و شهدای هشت سال دفاع مقدس ارادت دارید می توانید دلنوشته ها،اشعار و هرآنچه را که دوست دارید در قسمت نظرات این خبر ارسال کنید.

3219271_677 3219269_115

انتهای پیام/

 



دیدگـاه ها

  1. دل شکسته گفت:

    فقط باید بگم شهدا شرمنده ایم

  2. امیرحسین گفت:

    هی دم زدیم از یاد یاران و شهیدان

    اما وفای بر شهیدان را یادمان رفت

  3. سکوت گفت:

    درود بر شهیدان پاک و سرفراز
    کاش بفهمیم که چه کردند تا ما بمانیم
    مسئولین و مردم بیایید پایمالشان نکنیم…..

  4. راوری گفت:

    همزاد کویرم تب باران دارم

    در سینه دلی شکسته پنهان دارم

    در دفتر خاطرات من بنویسید

    من هر چه که دارم از شهیدان دارم

    به یاد حماسه های رزمندگان اسلام صلوات

  5. عمو حسن گفت:

    بسم رب الشهدا

    سلام ای شهدای عزیز

    بخدا اصلا نمی تونم از خجالت باهاتون حرف بزنم شرمندم شدیدا که چند وقته مطلب دربارتون نزاشتم تورو خدا کمکم کنید احتیاج به کمک شما دارم. خواهش میکنم نظرتون از من برندارید می دونم تو تک تک ساعات زندگیم نگاهتونو از من بر نمی دارید پس کمکم کنید 

    بازم شرمندم

    ببخشید

  6. عاشق گفت:

    سلام ای روح پاک و آسمانی! ای فریاد رسای الله اکبر! ای طنین زیبای حقیقت!

    سلام ای برگزیده! اسوه‌ی رشادت، اسطوره دلاوری، سلام بر تو و نجابتت!

    درود بر اشک و لبخند خدا گونه‌ات و سوگند به لحظه ملکوت سوگند به بوی اقاقیا به ثانیه های نور و غایت و نهایتت.

    ای قدیس همیشه جاویدان ! کاش می شد از پشت چشم های خفته، نوشیدن می شهادتت را نظاره می کرد کاش می شد در ماورای زمان فهمید که بر دامان کدامین نور خدا سر نهادی و به آسمان اوج گرفتی.

    و لبیک بر گیسوان سپید مادر از غم فراق و مردانگی، لبیک بر دلی تنگ و مالامال از اندوه زمانه‌اش، لبیک بر دستان خالی و چروکیده و انگشتان لرزانش که تنها در تب و تاب دعای تو، قامت راست کرده. لبیک یا شهیدا لبیک!

    مرا به سیر عاشقانه و سلوک عارفانه‌ات دریاب، دستم را بگیر در این وانفسای هوس و تنهایم مگذار اکنون که سختی وبی قراری ها بیتوته می کنند. ندای ادرکنی بلند و تحمّل تنهایی گران است. برایم دعا کن ای مستجاب الدعوه و حلالم کن مرا به واسطه جهل خویش حلالم کن تا مدیون خون ساری و جاری‌ات نباشم و دینی به درخشش وجود تابنده‌ات برایم نماند. حلالم کن.

  7. مجتبی گفت:

    با شنیدن این خبر دلمان برای این سبک بالان عاشق شکست و اشک بر چشمانمان جاری شد.وبه نوعی دوباره جنایت دیگری از وحشی گری صدام و هم پیمانانش در جنگ تحمیلی علیه ایران نمایان شد.

  8. تارا گفت:

    در این جزیره سرگردان …..
    آمدن تان باز هم نشانه ای بود برای ادامه راه…

  9. امیرحسین گفت:

    بهم گفتن گلتُ آب برده،دیگه تنها شدى برا همیشه
    کسى که دلشو زده به دریا،به این راحتیا پیدا نمیشه

    بهم گفتن گلتُ آب برده،کسى از جاىِ اون خبر نداره
    دیگه باید بشینى تا یه روزى،که دریا پرپرش رو پس بیاره

    حالا میگن تورو با دسته بسته،تورو زنده زنده خاک کردن
    نمیدونى که مادر چى کشیدم،منو با این خبر هلاک کردن

    بگو اون لحظه که پراتُ بستن،چرا مادر منو صدا نکردى
    تویى که قصد برنگشتن نداشتى،تو که پشت سرتُ نگا نکردى

    بگو تا داغِ تازم تازه تر شه،بهت لحظه آخر آب دادن؟
    آخه مادر براىِ تو بمیره،که اینجورى تو رو عذاب دادن

    برا عکسات رو پام لالایى خوندم،شباى بى کسى و بى قرارى
    کى جرأت کرده دستاتُ ببنده؟بمیرم تو مگه مادر ندارى؟

    بهم برخورده مادر،بغض دارم،قسم خوردم دیگه دریا نمیرم
    قسم خوردم گلم مثلِ خودِ تو،منم با دستاىِ بسته بمیرم

    پُره حرفم پُره دردم عزیزم،ولى آغوش من امنِ هنوزم
    بذار دستاتُ وا کنم عزیزم،تو آغوشِ تو راحت تر بسوزم

    ترانه:یاحاکاشانى

علمی و فن آوری